متن آهنگ احسان خواجه امیری پاییز مسموم
نگاه آسمون خیس چشاش برق ستاره یه دشت سبز و آروم که قلبش بی قراره
شبا رو شونه ی کوه که سر میذاره مهتاب زمین خورشیدو انگار داره میبینه تو خواب
نگاه آسمون خیس چشاش برق ستاره یه دشت سبز و آروم که قلبش بی قراره
شبا رو شونه ی کوه که سر میذاره مهتاب زمین خورشیدو انگار داره میبینه تو خواب
لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا
لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا
یه احساس نگفتست نمیدونم چه حالی خدا نزدیکه انگار تموم این حوالی
چه آدما تو این دشت به سختی دل سپردن به همدیگه چه آسون رسیدن اما مردن
نسیمی اومد از راه که بوی داس میداد نفس ها رو درو کرد به جون خاک افتاد
کبوتر ها رو پر داد گلا رو کاغذی کرد تو اشک بچه گم شد لب خشک زن و مرد لب خشک زن و مرد
♫♫♫
زمین گاهی خزونه خزونش اما این نیست که این پاییز مسموم دیگه فصل زمین نیست
تو فصل غنچه هایی که پر پر بود از اول نشسته خاک سر دشت به بار درد و تاول
به بار درد و تاول
نسیمی اومد از راه که بوی داس میداد نفس ها رو درو کرد به جون خاک افتاد
کبوتر ها رو پر داد گلا رو کاغذی کرد تو اشک بچه گم شد لب خشک زن و مرد لب خشک زن و مرد
نگاه آسمون خیس چشاش برق ستاره یه دشت سبز و آروم که قلبش بی قراره
شبا رو شونه ی کوه که سر میذاره مهتاب زمین خورشیدو انگار داره میبینه تو خواب
لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا
لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا
لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا